و روغن در ديگى غذاى حريره درست مى كرد.
ديگ بر روى اجاق و آتش مى جوشيد و بالا مى آمد و فاطمه (س) آن را با دست خود هم مى زد. عايشه با اضطراب و نگرانى از نزد او بيرون آمده،
نزد پدرش ابوبكر رفت و گفت: اى پدر! من از فاطمه چيز شگفت آورى ديدم، و آن اينكه دست به درون ديگى كه بر روى آتش مى جوشيد برده، آن را به هم مى زد.
گفت: دختركم! اين را پنهان كن كه كار مهمى است.
درباره این سایت